شرکت موتورولا، در سالهای دهه ۱۹۸۰ برای نخستین بار شش سیگما را رایج ساخت. شش سیگما به بیل اسمیت نسبت داده میشود.
شرکت الید سیگنال در اوایل دهه ۱۹۹۰ آن را به کار بست و شرکت جنرال الکتریک آن را به پرطرفدارترین فلسفه مدیریتی تاریخ تبدیل نمود.
فازهای مختلف اجرای شش سیگما: فاز تعریف-فاز اندازه گیری-فاز آنالیز-فازبهبود-فاز کنترل همه افراد یک سازمان بدون توجه به موقعیت سازمانی باید در پیادهسازی شش سیگما مشارکت داشته و از آن تاثیر پذیرند.
شش سیگما یک نظام، رویکردی داده محور و روشی برای حذف معایب در هر فرایندی از تولید تا تراکنش و از محصول تا خدمت میباشد.
۴ در یک میلیون موقعیت کاهش یابد؛ این در حالیست که سطح کیفی سهسیگما که طی دهههای گذشته مورد قبول بود، اکنون به دلایل مختلف ازجمله افزایش پیچیدگی و حساسیت تکنولوژی و نیز بالا رفتن انتظارات مشتریان، سطحی قابل قبول به شمار نمیآید .
ششسیگما یک استراتژی تحول سازمانی است؛ استراتژی تحولی ششسیگما، سیستمی است که موجب توسعه و گسترش متدهای مدیریتی، آماری و نهایتا حل مشکلات شده و به کمپانی امکان جهش و تحول را میدهد.
احراز کیفیت برتر و افزایش قابلیت اعتماد در محصولات تولیدشده و مونتاژشده نیازمند چارچوبی است که به قابلیتهای سازمان در زمینههای مدیریت، کاربرد اطلاعات و تکنولوژی، یکپارچگی ببخشد؛ برای استفاده از اطلاعات، وجود یک سری ابزارهای آماری که بتوان بوسیله آنها عملکرد فرایندها و تولیدات را بهینه نمود، بسیار ضروری است.
نام و ایده آغازین
وی که در دهه هفتاد و هشتاد میلادی بعنوان مهندس ارشد کیفیت و قابلیت اطمیناندر کمپانی موتورولا به فعالیت مشغول بود اکنون پدر شش سیگما نام دارد.
بیل اسمیتبا مشاهده افزایش نرخ خطا در نتیجه افزایش پیچیدگی محصولات و اضافه شدن بر تعدادقطعات آنها به نا کارآمد بودن سطح کیفیت سه سیگما پی برد و با تلفیق مفاهیم قابلیتاطمینان و تکنیکهای مهندسی کیفیت ایده آغازین شش سیگما را در حضور مدیر عاملموتورولا باب گالوین مطرح نمود وی با تشخیص ژرف نگری بیل اسمیت او را به بسط تیوریشش سیگما ترغیب نمود.
فرآیند گرایی به این مجموعه برنامه شش سیگما در ۱۵ ژانویه۱۹۸۷به صورت رسمی توسط باب گالوین در موتورولا معرفی و رسیدن به سطح کیفیت ششسیگما به عنوان یک هدف راهبردی ۵ ساله تعیی گردید .
منبع : پاورپوینت شش سیگما
درباره این سایت